آنگاه که چشم از نگاه جدا شد

ساخت وبلاگ

اولین بار است که چنین تجربه ای دارم! دلم برای کسی تنگ شده که سال های سال از او بیزار بوده ام! آنقدر دلم تنگ شده که می خواهم حتی برای یک بار هم که شده دوباره با او هم کلام شوم یا ببینمش! همان چیزهایی را بگوید که همیشه می گفت و من دوست نداشتم! همان نگاه ها را داشته باشد! همان خنده ها! می خواهم ببینم آیا باز هم از او بیزار می شوم؟!!! امیدوارم گذر زمان تغییرش نداده باشد. نمی دانم. فقط می دانم خییییلی دلم برایش تنگ شده... پ.ن. گاهی چنان خودمان را از بعضی آدم ها دور می سازیم که دیگر هرگز نمی توانیم سراغشان را بگیریم! آنگاه که چشم از نگاه جدا شد...ادامه مطلب
ما را در سایت آنگاه که چشم از نگاه جدا شد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : violet-hatcho بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 18:19

خانم شاد مدتی است که برای آزمونی که قرار است تا چند وقت دیگر برگزار شود، برنامه ریزی کرده است. آقای شاد: عزیزم طبق برنامه ات درس می خونی؟ خانم شاد: نه! از برنامه ام عقبم آقای شاد: عه؟! چند روز؟ خانم شاد: 7 روز آقای شاد: چند روزه برنامه ریزی کردی؟ خانم شاد: 7 روز آقای شاد: خانم شاد: پ.ن : ما یه همچین آدمایی هستیم!

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم آذر ۱۳۹۳ساعت 16:10&nbsp توسط پری  | 
آنگاه که چشم از نگاه جدا شد...
ما را در سایت آنگاه که چشم از نگاه جدا شد دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای,خانم,آقای,قسمت,چهارم, نویسنده : violet-hatcho بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 11:42

 "یک روز که خانم شاد کلی درس و کار داره و ناهار حاضری دارن ضمن اینکه تو خونه بمب ترکیده" آقای شاد گرسنه: آدم باید همسرش دیپلم باشه و آشپزیش خوب باشه. خانم شاد: :| " یک روز که آقای شاد کلافه شده و به خانم شاد می گه بیا ببین این مسئله چطوریه یا این جمله ی مقاله رو ببین یا این سوال جوابش کجاست یا... و خانم شاد بهش کمک می کنه" آقای شاد: من واقعا خوشبختم که همسرم تحصیل کرده است و هم رشته ی منه و هر چی می پرسم بلده و... خانم شاد: تو که همسر دیپلم می خواستی؟! آقای شاد: گلط کردمممم!!!! خانم شاد تو دلش: ای دو رو! آنگاه که چشم از نگاه جدا شد...ادامه مطلب
ما را در سایت آنگاه که چشم از نگاه جدا شد دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای آقا و خانم هوشمند,ماجراهای من و خانم دکتر, نویسنده : violet-hatcho بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 14:06

در منزل خانم و آقای شاد یک میز مربع شکل همه کاره وجود دارد که کاربردش از میز ناهار خوری تا میز تحریر دو نفره متغیر می باشد. به این ترتیب که آن ها لپ تاپ هایشان را روی میز مذکور قرار می دهند، رو به روی هم می نشینند و صندلیشان را تا حلق جلو می کشند! فضای ما بین لپ تاپ ها پر است از وسایلی از قبیل انبوه جزوه و کتاب، تنگ آب، لیوان کثیف، موبایل، پوست پرتقال (به فراخور فصل پوست میوه متفاوت می باشد) و ... ! یک روز که خانم و آقای شاد سرجای خود نشسته و مشغول کارشان بودند، خانم شاد به یکی از کتاب هایش احتیاج پیدا کرد. با توجه به شرایط سختی که برای برخواستن از جایش داشت، نگ آنگاه که چشم از نگاه جدا شد...ادامه مطلب
ما را در سایت آنگاه که چشم از نگاه جدا شد دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای آقا و خانم هوشمند,ماجراهای من و خانم دکتر, نویسنده : violet-hatcho بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 14:06

خانم شاد مدتی است که برای آزمونی که قرار است تا چند وقت دیگر برگزار شود، برنامه ریزی کرده است. آقای شاد: عزیزم طبق برنامه ات درس می خونی؟ خانم شاد: نه! از برنامه ام عقبم آقای شاد: عه؟! چند روز؟ خانم شاد: 7 روز آقای شاد: چند روزه برنامه ریزی کردی؟ خانم شاد: 7 روز آقای شاد: خانم شاد: پ.ن : ما یه همچین آدمایی هستیم!

آنگاه که چشم از نگاه جدا شد...
ما را در سایت آنگاه که چشم از نگاه جدا شد دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای آقا و خانم هوشمند,ماجراهای من و خانم دکتر, نویسنده : violet-hatcho بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 14:06

 خانم شاد به اتفاق یکی از دوستان برای خرید به یکی از مراکز خرید رفته بود. همینطور که سرگرم خنده و شادی و جنگولک بازی بودند و به مغازه های اطراف هیچ توجهی نداشتند، ناگهان خانم شاد چشمش به یک تل سر افتاد و با سرعتی مافوق صوت به سمت آن حمله ور شد. درحالیکه به شدت مورد تمسخر دوستش قرار گرفته بود به داخل مغازه رفت و در میان بهت فروشنده اقدام به خرید تل سر مزبور نمود. و این تنها خرید آن دو در تمام آن روز محسوب می شد! وقتی خانم شاد به منزل رسید، موهایش را شانه کرد و تل را به سرش زد. در حالیکه دقیقا حس اون دختره تو 25band رو داشت به سمت آقای شاد که به طرز عمیقی در لپ تاپ آنگاه که چشم از نگاه جدا شد...ادامه مطلب
ما را در سایت آنگاه که چشم از نگاه جدا شد دنبال می کنید

برچسب : ماجراهای آقا و خانم هوشمند,ماجراهای من و خانم دکتر, نویسنده : violet-hatcho بازدید : 6 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 14:05